هرطرف را که نگاه میکنیم انگار یک نفر مشغول تاسیس یک سازمان مردمنهاد جدید برای مبارزه با یک مشکل اجتماعی است. در آمریکا تعداد سازمانهای مردمنهاد از یک میلیون در اواسط دهه ۹۰، در طی ۱۲سال به بیش از یک و نیم میلیون رسیده است. این یعنی در طول ۱۰ سال هر هفته ۸/۱ سمن جدید به ثبت رسیدهاند. این آمار تنها مربوط به نوع خاصی از سازمانهای مردمنهاد است که شامل بخشودگی مالیاتی میشوند، اما درواقع سازمانهای مردمنهاد انواع دیگری هم دارند. برای مثال انجمنها، اتاقهای بازرگانی و گروههای فعال سیاسی در آماری که گفته شد، گنجانده نشدهاند. یا مشارکتهای
خیریه مردمی حتی در مقیاس کوچک مثلا جمعآوری پول در بقالی محله برای کمک به پرداخت هزینههای درمان یک همسایه، نیز در این آمار درنظر گرفته نشده است.
پس همه این پیشقدم شدنها و مشارکتها در کارهای خیرخواهانه باید به رشد بخش سازمانهای مردمنهاد ما کمک کند، نه؟ متاسفانه جواب مثبت نیست. اگر چه دوست داریم بگوییم این سازمانهای مردمنهاد با هم رقابت نمیکنند، اما درواقع درست مثل سیاستمداران و صاحبان کسب و کار برای جلب توجه بیشتر مردم و جلب کمکهای مالی، کاملا در رقابت هستند.
رقابت میان سازمانهای مردمنهاد، اهداکنندگان کمکهای مالی را بسیار داناتر و زرنگتر کرده است. دیگر کسی مایل نیست بیحساب و کتاب به یک سازمان پول اهدا کند. مردم بیشتر و بیشتر میخواهند مسیر حمایتهای مالی را هدایت کنند و در نهایت شاهد یک نتیجه ملموس از هدیه و سرمایه خود باشند. فکر میکنم این سطح جدید از پاسخگو بودن باعث میشود هم سازمانها در جهت اهدافشان بهتر حرکت کنند و هم اینکه میزان تاثیرگذاری در باهمستان - جامعه محلی - بالا برود.
اما یک سازمان مردمنهاد که در مدام نوع دوستی مرز نمی شناسد...
ادامه مطلبما را در سایت نوع دوستی مرز نمی شناسد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : wikiniki بازدید : 98 تاريخ : سه شنبه 7 تير 1401 ساعت: 20:34